نمی دانم این وبلاگ گمنام را می خوانی یا نه. این پست خطاب به توست آقای وحید یامین پور.
آقای یامین پور. مطلبی نوشتی با عنوان "برسد به دست دخترها". به بهانه درگذشت دختر بیچاره ای که بر اثر تجاوز چنان مجروح شد که مرد. باور کن وقتی نوشته تو را خواندم حالم بد شد. به عنوان یک پسر، یک مرد و یک انسان. می خواهی بدانی چرا؟ چون نوشته ات مملو از خشونت و تعصب است. چون شان انسان را چنان نازل کرده ای که نمی دانم چه صفتی به نوشته ات بدهم. آقای یامین پور! تو خود را مدرس دانشگاه معرفی می کنی و اینچنین سست استدلال می کنی؟
حالم بد شد وقتی دیدم با حروف درشت و سیاه نوشته ای "چرا دختران باید این اجازه را داشته باشند که به لحاظ روانی به مردان جوان فشار بیاورند و تمرکز، آرامش و خانواده آنها را تهدید کنند؟"
این چه حرفی است که می زنی؟ تهدید آرامش روانی یعنی چه؟ مرد جوانی که با دیدن دختری آنقدر آرامشش به هم می خورد که مانند حیوان، نه! حیوان هم این کار را نمی کند، مانند یک انسان وحشی بی وجدان ظالم به او تجاوز کند بیمار است. بیمار است آقای یامین پور. بیمار خطرناکی است که اگر آن دختر را در گونی هم بپیچی زهر خود را خواهد ریخت. دیدم جایی به نوشته ات انتقاد شده و چه درست و زیبا گفته شده بود که "اگر چنین است که تجاوز به زنان تقصیر خودشان است زورگیری هم تقصیر خود قربانیان است. چرا آنها با ماشین و ساعت گران قیمت به خیابان می آیند؟" (نقل به مضمون) یا جایی دیگر کسی گفته بود که "چرا چشم این مردان را کور نمی کنید که هم آرامش روانی خودشان حفظ شود و هم امنیت دخترها".
این چه حرفی است که می زنی؟ تهدید آرامش روانی یعنی چه؟ مرد جوانی که با دیدن دختری آنقدر آرامشش به هم می خورد که مانند حیوان، نه! حیوان هم این کار را نمی کند، مانند یک انسان وحشی بی وجدان ظالم به او تجاوز کند بیمار است. بیمار است آقای یامین پور. بیمار خطرناکی است که اگر آن دختر را در گونی هم بپیچی زهر خود را خواهد ریخت. دیدم جایی به نوشته ات انتقاد شده و چه درست و زیبا گفته شده بود که "اگر چنین است که تجاوز به زنان تقصیر خودشان است زورگیری هم تقصیر خود قربانیان است. چرا آنها با ماشین و ساعت گران قیمت به خیابان می آیند؟" (نقل به مضمون) یا جایی دیگر کسی گفته بود که "چرا چشم این مردان را کور نمی کنید که هم آرامش روانی خودشان حفظ شود و هم امنیت دخترها".
آقای یامین پور! اگر حجاب عامل جلوگیری از تجاوز است چرا در کشورهای سنتی که دختران باید پوشیده باشند هم تجاوز هست؟ به آمارها اتکا نکن. این آمارها را نمی توان به عنوان آمارهای تجاوز ِ اتفاق افتاده دانست. اینها آمارهای تجاوزهای گزارش شده است. قبول نداری که در کشورهای سنتی خیلی ها تجاوز را از ترس آبرو ( که من نمی دانم چرا آبروی قربانی در خطر است نه تجاوزگر!) گزارش نمی کنند؟
آقای یامین پور! تجاوز شش نفری به دختری و بعد پرت کردن او از اتوبوس به بیرون را چگونه به شهوت جنسی منتسب می کنی؟ این نوع تجاوز بیشتر از اینکه ارضا کننده شهوت جنسی باشد ارضا کننده شهوت قدرت طلبی و ستم کاری است؛ نوعی شکنجه است؛ استفاده از ابزار طبیعی مردانه است؛ راهی است برای آزار رساندن بوسله ابتدایی ترین تجهیزات، یعنی بدن و آلت مردانه، بر علیه کسی که آن ابزار را ندارد یا نمی تواند در آن شرایط از آن استفاده کند. وگرنه ارضای غریزه جنسی نیاز به کشتن و چنین وحشیگری ای ندارد آقای یامین پور.
به اتفاقی که نمی دانم کی و کجا در فرانسه اتفاق افتاده است بدون ذکر هیچ منبعی اشاره کرده ای. آیا تا به حال به آمریکا، کانادا یا اروپا سفری داشته ای؟ اگر نه توصیه می کنم این کار را انجام دهی تا ببینی زنانی که در این کشورهایی که به زعم تو و همفکرانت پر از مشکل است، چگونه با آرامشی بسیار بیشتر از زنان دختران کشور من و شما لباس می پوشند و مردی که به قول تو "آرامشش به هم خورده است" جرات چپ نگاه کردن هم ندارد. و در عین حال اگر خواهان رابطه باشد می تواند خیلی راحت آن را بیان کند و این پیشنهادش یا قبول می شود یا رد. می دانی چرا؟ چون قانون بجای محدود کردن زن یا مرد، ستم و آزار را محدود می کند، تجاوز را محدود می کند. شرایط را برای ایجاد روابط سالم فراهم می کند. آخر به چه حقی حکم می دهی که زنان را باید محدود کرد که "شاید" مردی دلش بلرزد و مثل یک جانی به او وحشیانه تجاوز کند؟ فکر نمی کنی این برخورد تو از مردان هیولایی می سازد در ذهن زنان و دخترانی که به حرفهای تو و دوستانت گوش می دهند و مردان را جوری تصویر می کنی که انگار مرد چهار چشمی دارد زنان را می پاید و تا یک وجب از تنشان را دید به آنها حمله ور می شود و ممکن است آنها را بکشد؟!! من به عنوان یک مرد می گویم که این بزرگترین توهین به مردان است آقای یامین پور.
منکر این نیستم که جوامع غربی هم مشکلاتی دارند ولی باور کن آقای یامین پور، زنان آرامش بیشتری دارند در این جوامع. من بر اساس آمار حرف نمی زنم و فقط تجربه خودم را در اختیارت قرار می دهم، یک تجربه عینی چندین ساله.
من بر خلاف خیلی از کسانی که نوشته ات را نقد کرده اند و چنان ناراحت شده اند که حتی نوشته تو را منتشر نکرده اند، لینک نوشته تو را اینجا می آورم و قضاوت را به خوانندگان وا می گذارم.
ای کاش روزگار حقمدارتر بود. این طرز تفکر احمقانه در خود هند هم بیان شده بود.
ReplyDelete