Monday 25 February 2013

يادداشت-حقوق برابر يعني برابري! همين.

بعضي ها برابري را با امتياز دادن بيجا اشتباه مي گيرند. بعضي دوستان وقتي حرفي از فمينيسم به ميان مي آيد گمان مي كنند كه هدف اين مبارزات آن است كه دنيا براي زنان بهشت باشد و براي مردان جهنم. اول بايد گفت كه فمينيسم هم مثل هر انديشه ديگري قرائت هاي متفاوتي دارد اما غرض من از آن، همان فمينيسم برابري خواهانه است. اين كه چرا نامش "فمينيسم" است را اينگونه مي توان توضيح داد. چون حوزه كار فمينيسم، حقوق زنان است، تمركزش روي حقوق زنان است؛ همانطور كه مثلا حوزه كار يك سازمان يا انديشه، مي تواند حقوق سياهپوستان، مسلمانان، كارگران، زندانيان و… باشد. من طرفدار فمينيسمي هستم كه حقوق بشر را تمام و كمال بپذيرد.
چند سناريوي زير را در نظر بگيريد و ببينيد به عقيده شما كدام يك از اينها از منظر يك فمينيست برابري خواه نياز به اصلاح دارد:
١- زن تحصيل كرده و سالم است اما شغلي ندارد. درآمد يا ذخيره مالي ندارد. ازدواج كرده و با شوهرش زندگي مي كند. براي كارهاي خانه كارگر و خدمتكار مي گيرند.
٢-زن در آمد خانه را تامين مي كند و شوهر حاضر به كار كردن نيست و با اينكه پس انداز خاصي ندارد قصد استراحت دارد. مرد به آشپزي و خانه داري علاقه اي ندارد و ترجيح مي دهد همسرش كسي را براي اين كارها استخدام كند.
٣-مرد بيرون خانه كار مي كند و زن خانه دار است. مرد از هشت صبح تا شش بعد از ظهر كار مي كند و وقتي به خانه بر مي گردد انتظار دارد چاي داغ آماده باشد، خانه مرتب باشد، نهار فردايش آماده شود، شام حاضر باشد، براي فردا لباس تميز داشته باشد و…
٤-زن و مرد هر دو شاغل هستند. و يكي از طرفين (معمولا زن) كارهاي خانه را نيز انجام مي دهد.

همه اين سناريو ها ضد برابري است. البته بايد اضافه كرد كه مادامي كه افراد دخيل در رابطه، هر دو از وضعيتشان راضي باشند، كسي حق دخالت ندارد (آگاهي دادن با دخالت متفاوت است. آگاهي رساني هميشه صورت مي گيرد و بايد بگيرد.) اما اگر در حالت يك، مرد و در حالت دو، زن حس كند كه فشاري را متحمل مي شود كه از توانش خارج است و طرف مقابلش توانايي كاهش اين فشار را دارد ولي اين كار را نمي كند، يك جاي كار مي لنگد. در حالت سوم هم بايد توجه داشت كه تقسيم كار ناعادلانه صورت گرفته است. خانه داري كاري تمام وقت (بيست و چهار ساعت منهاي ساعات خواب) است. وقتي تقسيم كار صورت مي گيرد بايد تساوي حقوق حفظ شود. در حالت چهار هم به وضوح به يكي از طرفين (معمولا زن) ظلم مي شود. از ديد يك فرد برابري خواه همه اين شرايط نيازمند اصلاحند.
هدف از همه مبارزات و آگاهي دادن ها ايجاد شرايطي است كه مرد و زن از زندگيشان راضي بوده و احساس شادي كنند. هرچند هميشه بايد در نظر داشت كه از گذشته دور تا بحال به زنان بسيار ظلم شده و حقوقي كه براي مردان بديهي بوده از زنان دريغ شده است. از اين روست كه تمركز ما، بيشتر بر حقوق زنان است و الا هدف نهايي همان برابري است و بس.

Wednesday 20 February 2013

باز هم پریود، این بار یک ترانه

ترانه "پریود" شاهین نجفی و نامجو را حتما شنیده اید. اگر هم نشنیده اید حتما حد اقل یکی دو بار در وبگردی هایتان به گوشه ای از تبلیغات گسترده اش برخورده اید. شاهین نجفی باز کاری جنجالی کرد، فارغ از اینکه این کار مستحق این جنجال هست یا نه. بعد از انتشار این کار شاهد واکنش زیادی از جانب مردان و زنان ایرانی بودم. گفتم من هم وارد جرگه شوم!
چند نقد دیدم و نظرهایی درباره آن نقدها خواندم. نکته ای که خیلی برایم جالب بود این بود که اکثر کسانی که با "نقد این اثر" مخالف بودند مرد بودند! این مخالفت ها از مخالفت منطقی بود تا فحش و توهین و برچسب زدن! این مساله خودش یک شاهد بر این ادعاست که جنبه جنسیتی این کار برجسته بوده و بررسی فمینیستی آن ارزشمند است. 
 
نکته اول
اول اجازه دهید دو صفت "جنسی" و "جنسیتی" را روشن کنم[1].
وقتی می گوییم یک موضوع جنسی است، ذهن ما به سمت مسائل مربوط به سکس، همبستری و لذت جنسی متمایل است. در حالی که وقتی به یک موضوع صفت جنسیتی می دهیم، آن را چنین تفسیر می کنیم که نگاهی متفاوت به جنسیت ها دارد. حال این نگاه یا به "سکسوالیته" (که معنی بسیار گسترده ای دارد و تنها به مرد و زن اشاره نمی کند) وابسته است یا اینکه با مطرح کردن موضوعی که مربوط به جنس خاصی است (یا بر اساس بیولوژی یا بر اساس یک ایدئولوژی) مباحثی را بیان می کند. بگذارید با مثالی منظورم را روشن کنم. وقتی، به فرض، کسی بگوید "نگاه اسلام جنسیتی است" احتمالا منظورش این است که اسلام جنس مرد و زن، را جدا می کند، همجنسگرا و دگرجنسگرا را جدا می کند، و برای آنها احکام و مجازات ها و حقوق متفاوتی قائل است. اما اگر کسی بگوید "نگاه اسلام جنسی است" احتمالا منظورش این است که احکام و عقاید اسلام بر اساس مسائل جنسی (سکس) شکل گرفته و منظورش برجسته کردن اهمیت سکس و موارد مربوط به آن است[2]. این توضیح را دادم چون در بسیاری از گفتگوها در مورد این آهنگ این دو مساله با هم خلط می شوند.
 
نکته دوم
نقد این آهنگ لزوما به معنی مخالفت با آزادی بیان نیست. طبق اصل آزادی بیان، هر کس حق دارد هر چه می خواهد بگوید. بنا بر این آقایان نجفی و نامجو هر چه دلشان می خواهد می توانند بخوانند و کسی حق محدود کردنشان را ندارد. اما این به معنی تایید کارهای آنها نیست. از طرفی، طبق همان اصل آزادی بیان هر کس حق دارد هر چیزی را نقد کند. این وسط اگر کسی احساس کرد که توهینی شده و جرمی صورت گرفته می تواند اعلام جرم کند که البته این روند نیازمند قانونی قدرتمند، قوه قضاییه مستقل و عادل و جامعه ای بالغ است. در نبود این شرایط و نبودن حد و حدود "حقوقی" برای نمود پیدا کردن این حق برای ما ایرانیان، ما باید تا حد ممکن به حد "اخلاقی" آزادی بیان پایبند باشیم. یعنی خودمان کلاه خودمان را قاضی کنیم. اگر به آزادی بیان معتقدیم حواسمان باشد که توهین نکنیم یا اگر توهینی می کنیم حاضر به شنیدن پاسخ باشیم و به طرف مقابل هم حق آزادی بیان بدهیم. چرا که اگر کسی بخواهد اعلام جرم کند دستش به هیچ جا بند نیست!
 
اصل ماجرا
حرف زدن از پریود هنوز هم در بین ایرانیان (چه داخل و چه خارج) بوی تابو می دهد. شاید کسانی راحت در این زمینه حرف بزنند ولی قاطبه چنین نیستند. نکته اصلی در آهنگ پریود استفاده از نمادهای جنسی و جنسیتی است برای رساندن یک مفهوم. اگر بخواهیم از منظر فمینیستی نگاه کنیم، هر نوع رفتار یا گفتاری که به یک انسان به صرف جنس، جنسیت یا سکسوالیه اش (مثلا همین پریود شدن که مخصوص زنان است) بار ارزشی بدهد با حقوق برابر مرد و زن، فمینیسم و حقوق بشر هماهنگ نیست. مثلا در این آهنگ وقتی نامجو با حالت شاکی می گوید "تو هم که هر وقت ما رو می بینی پریودی" تلویحا می گوید "پریود شدن بد است و تو هم هر وقت ما رو می بینی پریود یا بد اخلاق یا هر صفت بد دیگری هستی!". انگار مخاطبش (معشوقش) خطایی کرده که پریود شده است. انگار اگر پریود نمی شد دیگر مشکلی نبود. این حرف در بستر فرهنگ سنتی-دینی ما که سکس و پریود را ناهماهنگ می داند به معنی این نیز می تواند باشد که "تنها فایده زن سکس است که آن هم وقتی پریود می شود از بین می رود". این حرف به وضوح به پریود شدن که یک امر فوق العاده طبیعی است بار ارزشی منفی می دهد. آن هم باری بسیار سنگین. البته این نگاه فقط درباره پریود شدن نیست بلکه در همه زبان ها و فرهنگ ها مصادیق دیگری هم دارد که بسیار ساده و روزمره به نظر می رسند[3].
تابو شکنی این ترانه موضوع دیگری است. اگر برای پرهیز از تابو قرار باشد که ما حرفمان را هزار بار بپیچانیم و خودسانسوری کنیم، باید تلاش کرد که آن تابو را از بین برد. در مورد سخن گفتن از پریود هم باید صریح بگویم که صد البته باید تابوی سخن گفتن از این مسائل از بین برود. من پیشتر مطلبی به همین مضمون نوشته ام. اما صرف تابو شکنی، اگر حرفی برای گفتن نداشته باشد، امری مقدس نیست؛ بد هم نیست. یک چیزی است مثل بقیه چیزها!
 
باید اضافه کنم که باید به زنان حق داد که بیشتر به این موضوع بپردازند و باید بیشتر به نظرشان اهمیت داد و تا زنی از این ترانه دلخور شد انگ "نفهم" و "سطحی" بودن به او نچسباند؛ کاری که خیلی ها کردند. به آقایانی که خرده می گیرند از زنانی که از این ترانه دلخور شده اند باید گفت که پریود شدن یک تجربه صد در صد زنانه است که زنان آن را بارها و بارها تجربه می کنند. تجربه ای که به واسطه آن هزاران سال است که تحقیر می شوند و ناپاک به حساب می آیند. باید قبول کرد که نظر زنان در این باره اعتبار بیشتری دارد. باید بیشتر به احساس و عقیده زنان در این باره اهمیت داد.
 
در نهایت، من به عنوان یک مرد فمینیست، اگر به جای شاهین نجفی با محسن نامجو بودم سعی می کردم ترانه ای نسرایم و نخوانم که به مردسالاری و مردمحوری و زن ستیزی دامن بزند. ترجیح می دادم که ترانه ای بخوانم که نگاه ناپاک بودن پریود را از بین ببرم و از این طریق تابو شکنی کنم نه اینکه برای تابو شکنی به این قضیه دامن بزنم. اصلا همین نگاه بد بودن پریود بوده که سخن گفتن از آن را اینقدر مشکل کرده است.
 
--------------------------------------------------------------------------
[1]. اگر به نظرتان برداشت من درست نیست لطفا با ارائه منبع اصلاح کنید.
[2]. این یک مثال بود و در مثل مناقشه نیست. مذهبی ها شاکی نشوند لطفا!
[3]. مصداق دیگری از سخنان جنسیتی، بار ارزشی منفی فعل "fuck" است. به گونه ای که تلویحا یکی را "فاعل" و دیگری را "مفعول" می داند و مفعول را تحقیر می کند. توجه کنید که در انگلیسی "fucked" به معنی "broken" است.