Monday 28 May 2012

به شما مربوط نیست! این حق من است!

به شما مربوط نیست! این حق من است!

ویدئویی دیدم از عربستان. شاید شما هم دیده باشید آن را. گشت ارشاد (!!!) عربستان، مردانی در لباس سنتی عربی و بعضا با عبا (که لباس روحانیان اهل سنت به تاسی از پیامبر اسلام نیز هست) با زنی عربستانی حرف می زنند. این آمران به معروف و ناهیان از منکر از زن می خواهند که بازار (مال) را ترک کند چون (ظاهرا) ناخن لاک زده اش پوشیده نیست! و به زعم این مردان، زن رژ لب زده است. احتمالا دلیل آنها نیز حکمی شرعی است که ظاهر کردن آرایش زنان بر نامحرمان جایز نیست. 
چند نکته در باره این ویدئو جلب توجه می کند:
 اول اینکه چند پلیس در این ویدئو دیده می شوند که نه به زن حمله می کنند و نه او را روی زمین می اندازد (عکس گرفته شده در نمایشگاه کتاب تهران یادتان می آید؟). با این حال قصد مقایسه ارشاد کنندگان عربستانی با همتایان ایرانی شان را ندارم. 

نکته جالب دوم (که قصد من از نوشتن این یادداشت تاکید بر آن است) مساله ایست درخور توجه. زن در مشاجره اش تاکید می کند که "این حق من است که ناخن خود را لاک بزنم". می گوید "به شما مربوط نیست". می گوید " من آزادم که در بازار راه بروم" و از پلیس می خواهد که نگذارد آن ارشادگران و ناهیان از منکر پشت سر زن بیایند و ارشادش کنند. او حتی طعنه هم می زند و به مردان ارشادگر می گوید " محض اطلاعتان دارم فیلم می گیرم پس به دوربین لبخند بزنید"!!! این زن حق خود را می داند. به آن ایمان دارد و بر آن پافشاری می کند.

اولین قدم برای رسیدن به آزادی شناختن حقوق است. زیادند مردان و زنانی که در کشور ما زندگی می کنند و از حقوق خود آگاه نیستند. بسیارند کسانی که سرکوب احساسات خود توسط جامعه و اطرافیانشان را امری بدیهی می دانند. آزادی فقط امری خارجی نیست که بتوان "بدستش آورد". نمی توان "تهیه اش کرد". باید به آن رسید. باید به آزادی (از هر نوعش) ایمان داشت که به سویش حرکت کرد. تکرار می کنم، اولین و بهترین راه برای رسیدن به آزادی افزایش آگاهی است. عضو صفحاتی از فیس بوک شدن دردی را دوا نمی کند. فوروارد کردن ایمیل های آنچنانی دردی را دوا نمی کند. افزایش آگاهی خودمان و اطرافیانمان است که چاره ساز است. باید درک کنیم که همه ذاتا آزادیم. باید درک کنیم که مسائل شخصی ما به هیچ کس مربوط نیست. شاید بگویید "این که دیگر درک کردن ندارد!!! همه می دانند. جامعه، قانون و... نمی گذارند آزاد باشیم." درست! اما این درک آزادی روی دیگری هم دارد. روی دیگرش این است که ما نیز باید درک کنیم که مسائل شخصی دیگران به ما مربوط نیست. باید درک کنیم که ما در حدی نیستیم که بخواهیم آزادی کسی را از او بگیریم. باید درک کنیم که هر کس بیشتر از همه صلاحیت تصمیم در مورد زندگی خود را دارد. این "هر کس" می تواند دختر، خواهر، پسر، برادر یا همسرمان نیز باشد. گمان نمی کنم درک این نکته خیلی بدیهی باشد. لااقل شواهد این را نشان نمی دهد! 

لینک فیلم در یوتیوب
http://www.youtube.com/watch?v=OpUUOYRLW3k