Monday 23 April 2012

مردان بخوانند، آنهایی که به اخلاقیات احترام می گذارند - به بهانه افتضاح بار آمده در برازیلیا

مردان بخوانند، آنهایی که به اخلاقیات احترام می گذارند.
به بهانه افتضاح بار آمده در برازیلیا

روی من با مردان است. مردانی مثل خودم. مردانی که اخلاقیات برایشان مهم است. مردانی که می خواهند زندگی عاطفی بهتری داشته باشند. مردانی که نمی خواهند خواسته یا ناخواسته بر زنان خشونت بورزند.   
***
وقتی خواندم که دیپلمات ارشد ایرانی در برازیلیا به چند دختر نوجوان تعرض جنسی کرده است زیاد تعجب نکردم. بسیار ناراحت شدم اما زیاد متعجب نشدم؛ می گویم چرا. در خبر آمده بود که دیپلماتی در دهه ششم زندگی خود در استخر به دخترانی ده پانزده ساله تعرض کرده بود. بگذریم از اینکه چگونه است که این جماعت ارزشی که دختر و پسر را آتش و پنبه می دانند، خودشان سر از استخر "مختلط" در می آورند. نهادینه شدن ریاکاری خودش فاجعه دیگریست که جایش اینجا نیست. می گفتم! تعجب نکردم از این اتفاق؛ چون همیشه می افتد. در کشور ما چه بخواهیم چه نخواهیم این اتفاق جریان دارد، هر روز؛ همه جا.  
متعجب شدم از واکنش سفارت ایران در برزیل. حرفی خجالت آور که داستان ها پشتش هست : "اتفاقی ناشی از تفاوت فرهنگی".
بسیاری از دوستان نگران آبروی مملکتند. نگران این هستند که این کار به پای همه مردان گذاشته شود. اما من نگران "وجهه" مملکتم نیستم. وقتی در زادگاهم هر روز دختران زیادی مورد تعرض قرار می گیرند داشتن "وجهه" چه دردی را دوا می کند؟ تعرضی مشابه همان کاری که این کارمند ارشد سفارت در برازیلیا انجام داد امری روزمره است در کشور من و شما. من نگران گذاشته شدن این ماجرا به پای مردان ایرانی نیستم. چرا نگران باشم؟ مگر کم هستند مردانی که هیچ ابایی ندارند که مزاحمت جنسی ایجاد کنند یا متلک جنسی بگویند؟
تا آنروز که این دیپلمات این کار را نکرده بود و خبرش نقل محافل نشده بود این کار "افتضاح" نبود؟ دل ما فقط به حال وجهه مردان ایرانی می سوزد؟ حالا نگرانیم که به پای ما بنویسد؟ چرا تا دیروز ساکت بودیم؟ چرا حتی اگر خودمان اهل این کارها نباشیم، کاری هم نمی کنیم؟ در این باره تعریف می کردیم و می خندیدیم. چرا؟  منصف باشیم. "وجهه" مردان ایرانی مهم تر است یا "زندگی" میلیون ها دختر و زن؟
اگر یک برزیلی این کار را کرده بود چه می شد؟ به گفته رسانه های برزیلی ده پانزده سال زندانی اش می کردند. می دانید یعنی چه؟ یعنی اینکه وقتی زنی یا دختری می رود شنا کند، لخت می شود و شنا می کند، احساس امنیت می کند. چرا؟ چون آن مردی که به قول بعضی ها در دلش مرض دارد هیچ "غلطی" نمی تواند بکند. جرئتش را نمی کند. این مرحله اول امنیت است. ما همین مرحله اول را هم نداریم. آیا این مزاحمت ها برای ما و جامعه ما مهم هستند؟ اگر مهم بودند وفور این معضل را انکار نمی کردیم. اگر مهم بود به فکر اصلاح جامعه مان بودیم نه وجهه مان. آیا اینکه دیگران در مورد ما چه فکر می کنند برایمان مهم تر از آن چیزی نیست که واقعا هستیم؟ البته این را هم باید اضافه کرد که صرف وضع مجازات مشکل را حل نمی کند. فرهنگ باید عوض شود. باید ما، مردم، زن و مرد، همه بفهمیم و درک کنیم که این مزاحمت جنسی، همان که عده ای نام "شوخی" بر آن می گذارند و عده ای "شیطنت"، چنان بی رحمانه و خشن است که مستحق چنین مجازات هایی است. این ها ساده نیست. باور کنید ساده نیست.
جامعه ما مشکل دارد. خیلی مشکل دارد. اگر نمی دانید بپرسید. از دخترانی که حتی جرات نمی کنند در باره تجربیات هر روزه شان با شما حرف بزنند بپرسید. اگر خودتان نمی بینید بپرسید؛ خواهید فهمید. در مهمانی، در خیابان، در بازار، در تاکسی ، در بیمارستان ها و خیلی جاهای دیگر این فجایع در حال اتفاق افتادن است. اتفاقاتی که اگر چه به زعم خیلی ها "ساده" یا "معمولی" باشد، خاطره ای خواهد شد دردناک. وحشتی خواهد شد همیشگی برای دختری بی گناه. دردی که همیشه بر روحش خواهد ماند و راهی ندارد مگر انیکه آنرا بپذیرد و با آن کنار بیاید. بپرسید تا بدانید چرا دختران و زنان ضد مرد می شوند. خواهید دانست که چرا در مملکت ما زنان از مردان می ترسند.
اگر می خواهیم زندگی عاطفی مان بهتر شود باید کاری کنیم. اگر به انسان بودن همه انسان ها معتقدیم، اگر می خواهیم جامعه ای با افردای سالم داشته باشیم، اگر می خواهیم عشق بورزیم باید کاری کنیم. ما مقصریم اگر ساکت بنشینیم. ما مقصریم اگر فقط به فکر آبروی مردان کشورمان باشیم.

پ.ن: من نمی دانم باید چگونه این معضلات را حل کنیم. فقط می دانم اگر ما مردان هر کداممان به نوبه خودمان در برابر این رفتارهای خشونت آمیز جنسیتی بایستیم و اطرافیانمان را آگاه کنیم دنیا خیلی بهتر خواهد شد.