Saturday 31 December 2011

مغلطه مقایسه فقیه و پزشک

 بارها شنیده ایم که آخوندها یا علمای دین، همانگونه که خودشان بر خود نام میگذراند، دلیل وجوب رجوع عوام به خودشان را داشتن تخصص در دین (یا فقه) میدانند چون مراجعه مریض به پزشک. این مقایسه به نظر من نادرست و مع الفارق است.

اول باید روشن کنم که درباره  چه چیز میخواهم حرف بزنم. بنابراین بر اساس  مصداق توضیح خواهم داد.

چگونه نماز خواندن، چگونگی خواندن صیغه عقد، کیفیت اجرای قوانین فردی و اجتماعی که اساسشان دین است، همه مسائل دنیایی هستند نه اخروی. به عبارت دیگر اینها همه مادی هستند نه معنوی . آنچه از آن به عنوان مسئله مربوط به آخرت یاد میشود چیزهایی است مثل دلیل نماز خواندن، دلیل روزه گرفتن، دلیل ننوشیدن الکل و دیگر "دلیل" های احکام دین یا فقه.
 نمیتوان فقه را نادیده گرفت و فقط به جنبه اخلاقی دین تکیه کرد. فقه هرچند تمام دین نیست اما قسمت مهمی را شامل میشود.

مغلطه ای که من بارها و بارها دیده ام که از جانب فقها مطرح میشود مقایسه فقه و پزشکی است یعنی همان گونه انسان برای درمان بیماری به "پزشک متخصص" مراجعه میکند برای مسائل مربوط به آخرت باید به "متخصصانش" مراجعه کرد که فقها هستند.

اول باید گفت که اگر کسی به دین خاصی مثل اسلام ایمان دارد و به فقیه مراجعه میکند، موردی باقی نمیماند؛ چرا که او مومن است. او خود نماز میخواند و اگر در نحوه خواندن (که دنیوی است) به مشکلی بر بخورد سوالش را از فقیه که عمریش را در این راه گذاشته است میپرسد. اما برای مسائل اخروی چطور؟ مثلا اگر کسی بخواهد بداند اصلا باید نماز بخواند یا نه چه؟ آیا فقیه میتواند به صرف داشتن تخصص در فقه، در مورد موارد معنوی نظری بدهد؟ اگر فقها متخصص هستند باید بتوانند اما چرا معتقدم که صلاحیتش ندارند؟

اول بگذارید مقایسه فقیه با پزشک را بررسی  کنیم. شما اگر بخواهید قلبتان را عمل کنید به پزشک متخصص قلب مراجعه میکنید. آیا به هر پزشکی که عنوان "متخصص قلب و عروق" داشته باشد میروید؟ یا کمی پرس و جو میکنید؟ به گمان من پرس و جو خواهید کرد. علت پرس و جویتان هم این است که بدانید کدام پزشک زبر دست تر است. یعنی میخواهید بدانید کسانی را که عمل کرده است بهبود یافته اند یا نه. به دیگر سخن، تجربه است که میگوید کدام پزشک بهتر است. اگر فقها میخواهند خود را با پزشکان مقایسه کنند اول باید راهی را ارائه کنند که بشود صحت حرفهایشان را (در مورد مسائل اخروی) تجربه کرد. نتایج توصیه های فقیهان را در مورد کیفیت اجرای قوانین مذهبی میتوان آزمود و رجوع به آنها کاملا منطقی است اما در مورد دلیل اجرای مناسک و قوانین (به صورت ریشه ای) که امری معنوی است و راهی برای آزمودن آن نیست، نمیتوان رجوع به فقها را با مراجعه به پزشک یکسان دانست.
ما یا باید به مسائل معنوی "ایمان" بیاوریم یا کاملا از منطق و فلسفه کمک بگیریم. اگر ایمان بیاوریم که هیچ، وگرنه مراجعه کسی که ایمانی ندارد به فقیه برای دانستن دلایل مناسک و قوانین، منطقی به نظر نمیرسد. فقیهان را نمیتوان با متخصصین علوم تجربی مقایسه کرد.