Sunday 22 July 2012

بار جنسیتی واژه ها- بررسی واژه "همسر" در زبان فارسی و انگلیسی

مقاله ای که در سایت "هم سری" منتشر کردم.

زبان بر اندیشه و رفتار گویندگانش تاثیر می گذارد. ریشه و معنی کلمات نیز به عنوان اجزای ابتدایی زبان شایان بررسی هستند. بعضی کلمات به علت معنی و تاریخچه ای که به دنبال دارند، در دنیای امروز به تبعیض ها دامن می زنند یا حقوق ابتدایی انسانی را مورد تعرض قرار می دهند. مثال بارزی برای این نوع کلمات، واژه "دوشیزه" است. از این روست که فعالان حقوق زنان از اقدام دولت فرانسه جهت حذف این عنوان از فرم های رسمی بسیار استقبال کردند1. چرا که واژه دوشیزه تنها برای زنان به کار رفته و دخالت در حوزه خصوصی آنان است. در زبان پارسی واژه ای داریم به نام "همسر". واژه ای که مؤنث و مذکر ندارد. واژه ای که به طور مشابه و برابر به زن و مرد در یک رابطه (قانونی و رسمی) اطلاق می شود. واژه همسر در زبان پارسی پیشینه ای طولانی دارد. در اشعار فردوسی و خاقانی و سعدی می توان دید. برای مثال فردوسی می گوید:

که بالاش با چرخ همسر بود
تنش خون خورد بار خنجر بود

و یا خاقانی می گوید:

در پای هر برهنه سری خضر سرفشان
نعلین پای ، همسر تاج سکندرش

در این دو نمونه واژه همسر به معنی "برابر" و "همانند" است2. در واقع واژه "همسر" ترکیب "هم" و "سر" است. یعنی همتراز. یعنی دو نفر که سرشان در یک تراز قرار دارد یا یک ارزش دارد. این واژه مشابه "همدست"، "همپا"، "همدل" و "همزبان" ساخته می شود. در ابیات بالا این واژه در معنی اولیه خودش ظاهر شده است. از طرف دیگر، این واژه در همان زمان به معنی فعلی خود نیز به کار می رفته است؛ یعنی شریک زندگی. در شاهنامه می خوانیم:

سزا باشد و سخت درخور بود
که با زال رودابه همسر بود

یا در جایی دیگر:

وز آن پس چنان خواهم از کردگار
که با من شود همسر و نیک یار

جالب است که پارسی گویان کهن، شریک زندگی خود را همسر خود می دانسته اند. زن و مرد، همدیگر را همسر و برابر و همانند می انگاشته اند. از آنجایی که هر کلمه ای به دلیلی زاده می شود، گمان من این است که زمانی بوده است که در میان پارسی زبانان باستان زن و مردی که با هم زندگی می کرده اند در یک سطح بوده باشند. زمانی که هر دو به معنی واقعی کلمه "همسر" بوده اند. اما گویا این شرایط، حتی اگر وجود داشته است، خیلی پیش از این از دفتر روزگار محو شده. شاهد این ادعا هم مثال های فراوانی از تبعیض جنسیتی در میان اشعار و نوشته های شاعران پارسی گو است. مثال هایی که در آنها زن و مرد دیگر همسر و برابر نیستند. و یکی (غالبا مرد) بر دیگری برتری دارد. البته به گمان من این نگاه بیشتر ناشی از فرهنگ مردسالارانه غالب بر اجتماع بوده است تا شخص شاعر یا نویسنده.
واژه "شوهر" اشاره به جنس مذکر دارد و در زبان امروز معادل مؤنث ندارد. واژه "زن" در کنار "شوهر" می آید که معادل مؤنث "مرد". ظاهرا قدمت "شوهر" به اندازه زبان پارسی است. فردوسی می گوید:

مرا شوهری بود بازارگان
گزیده همی در میان سران

ریشه این واژه احتمالا واژه ایرانی باستانxšaudra به معنی "نطفه دار" و "منی دار" است. این واژه از ریشه ای به معنی "روان شدن" مشتق شده است. "شوی" نیز از šōy در فارسی میانه که به معنی شوهر است آمده است. برای دانستن معنی این واژه نیز می توان به صورت باستانی اش، fšuyaka توجه کرد. این واژه به معنی "غذا دهنده" و "روزی رسان" است3. همانگونه که می بینید در زبان پارسی واژه "همسر" است که می توان آن را خنثا از نظر جنسیت و بدون تبعیض دانست. اما واژه های معادل در زبان انگلیسی امروز چیست؟ در زبان انگلیسی واژه wife به معنای زن ، husband به معنای شوهر و spouse به معنای همسر، زن یا مرداست. ظاهرا واژه wife (که مشابهش در بسیاری از زبان های اروپایی یافت می شود) ریشه مشخصی ندارد. با این حال برخی پیشنهاد داده اند که این واژه از ریشه *weip- است که به معنی twist، turn و wrap (پیچیدن) است که احتمالا به معنی veiled person (انسان پوشیده شده) است. نظر دیگری نیز مطرح شده که این واژه را از ریشه *ghwibh- به معنی shame (شرم) می داند که البته شواهدی زیادی برای صحت این ادعا وجود ندارد4. درک واژه husband (شوهر) آسان تر است. این واژه در انگلیسی کهنhusbonda به معنی male head of household (سرور مذکر خانواده) است که احتمالا از واژه husbondi از زبان نروژی کهن گرفته شده که به معنی master of house (رئیس یا آقای خانه) است.hus به معنی house (خانه) است و bondi به معنی "نگه دارنده و ساکن و صاحب"4. و اما واژه spouse (همسر). این واژه در انگلیسی امروز مذکر و مؤنث ندارد و هم به مرد درگیر در رابطه گفته می شود هم به زن. این واژه از واژه لاتین spondere به معنی "متعهد شدن و قول دادن" است که از ریشه *spend- به معنی "پیشنهاد دادن و آدابی به جا آوردن" است4. هر چند این واژه چندان تبعیض آمیز به نظر نمی رسد اما بار عاطفی خاصی هم ندارد. این واژه تعهد عرفی و قانونی را خاطر نشان می کند. همانگونه که نشان داده شد در نزد پارسی گویان از دیرباز واژه ای موجود بوده است که برابری دو سوی رابطه را نشان می داده (همسر) در حالی که در زبان های اروپایی، حد اقل در این زمانه، برایش مشابهی نمی توان یافت. وجود همین واژه در زبان ما نشان می دهد که ما توانایی برابر کردن و "همسر" شمردن مرد و زن در روابط عاطفی مان را داریم. هر چند اصلاح فرهنگی غلط و مصادیق مردسالارانه بودن آن لزوما نیازمند وجود واژه های خاصی نیست اما وجود این گونه واژه ها که حکایت از برابری و محبت می کنند می تواند شروعی باشد برای به فکر فرو بردن اطرافیانمان. شک ندارم که بسیاری از مردان و زنانی که حق برابر برای شریک زندگی خود قائل نیستند هیچگاه به معنی واژه "همسر" نیندیشیده اند. واژه ای که روزانه بسیار مورد استفاده همه ماست.

____________________________________________________________________________
3: رضایی باغ بیدی، حسن- بازتاب فرهنگ مردسالاری در زبان های هندواروپایی- نامه فرهنگستان شماره 9 (بهار 1376)- صفحه 89 تا 99

1 comment: